دیکشنری
داستان آبیدیک
die sort
da͡i sɔɹt
فارسی
1
عمومی
::
جور كردن طاسی
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DIE IN
DIE IN BOOTS
DIE IN HARNESS
DIE IS CAST
DIE LAUGHING
DIE OF
DIE OF A BROKEN HEART
DIE OF BOREDOM
DIE OF CURIOSITY
DIE OF THROAT TROUBLE
DIE OFF
DIE ON
DIE ON THE VINE
DIE OUT
DIE SINKER
DIE SORT
DIE TO
DIE WITH BOOTS ON
DIE WITH ONE'S BOOTS ON
DIE YOUNG
DIEHARD
DIELECTRIC
DIELECTRIC CONSTANT
DIELECTRIC ISOLATION
DIELECTRIC RESONATOR
DIENCEPHALON
DIERESIS
DIES NON
DIESEL
DIESELIZE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید